آرشیو دی ماه 1394

مهدي موعود

يا صاحب الزمان

۴۴۰ بازديد

بسم رب المهدي

برخي به غلط تصور مي كنند كه حضرت بقية الله(عليه السلام) در دوران غيبت در مكاني خوش آب و هوا،زير درختي پر ميوه ودر كنار نهري خروشان!روزگار را به خوشي و آسايش مي گذرانند و غمي بر دل و دردي بر سينه ندارند و همانند ما دست بر روي دست گذاشته اند تا زماني كه خداوند اجازه ظهور به ايشان عطا فرمايند،كه واقعيت جز اين است و در رواياتي آمده است كه آن حضرت در بيابان هاي گرم و سوزان زندگي مي كنند....

 

امير المؤمنين حضرت علي(عليه السلام)به اصبغ بن نباته فرمودند:

 

"امام"عهده دار اين امر(حضرت مهدي عليه السلام)همان رانده، آواره ،

 

 بيكس و تنهاست

 

(( بحارالنوار،ج51،ص120))

 

 

 

دوران غيبت،دوران غربت امام است.دوران مظلمويت،انزوا،تنهايي،دل شكستگي و گريه هاي طولاني اوست.دوراني است كه آن حضرت بايد از شهرها فاصله بگيرد ودر مكان هاي پنهان دور از ظالمان زندگي كند.صاحب زمان و مالك زمين است،امّا بايدبه طور ناشناس در ميان مردم رفت و آمد كند.

 

دوازده قرن است كه هر صبح و شام،طلوع و غروب خورشيد را نظاره مي كند.صدها سال است كه بي صبرانه منتظر بيداري انسان ها به ويژه شيعيان و صدور فرمان الهي ظهور است.تعجب اينجاست كه چرا بشر اورا نمي خواهد؟چرا شيعيانش آن گونه كه بايد يادش نمي كنند و براي ظهورش دعا نمي كنند!؟

 

براي سلامتي آقا امام زمان صلوات

 

 

اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَليِّــــكَ الفَـــــرَج

يا مهدي

۴۰۳ بازديد

سلام مولايم

 

 

دلتنگم آقا ؛ دلتنگ ديدنت ؛ دلتنگ شنيدن صداي انا المهدي ت ...

تا كجاي عمر بايد هر شب درانتظار تو ستاره بشماريم٬ تا كدام روز و ماه بايد مسافر دنياي غفلتها باشيم ٬ يامولا !

 

بيا ٬ كه سقف آسمان زندگيمان راابر جهل و فساد پوشاند !بيا٬ كه زمين تشنه باران است ! بيا ٬ كه جگرهايمان را فراق٬رتگ سرخش را باخته است ٬ بيا از درون سوخته ايم ٬ مولا بيا اي مرهم دلهاي خسته !

 

نمي دانم قلم سنگي براي دوري توچه مي نويسد ٬ ولي همين را مي دانم كه او نيز هجاهاي نام تو را دوت دارد و بي معطليمي نگارد . بيا ٬ كه قلب شيشه اي انتظارمان در هر بار تركي برمي دارد و صبرمان راخزان به يغما مي برد .

 

بلنداي پرواز خورشيد را كهمي بينم اين سوال در ذهنم مي رويد ٬ كه آشيانه خورشيدكجاست؟

 

كبوتران سپيدبال كه نشانه هايآرامش آسمانند ٬ شبانگاهان در آغوش مهربان لانه ها ٬ اندام جان را در بستر آرامش مينهند٬ عقابها كه سلاطين آسمانند در يورش تاريكيها دل به سكوت مي سپارند و در دلكوهساران تمناي دستان پر محبت شب را دارند اما خورشيد آشيانه اش كجاست؟

 

در كدامين بستر مهرباني ٬ دل پرخروشش به آرامش مي نشيند؟

 

يك روز با خورشيد همسفر شدم . دانستم كه غروبش افسانه اي بيش نيست و مغرب و مشرق ٬ جز خطوط خيالي نيستند . 

 

خورشيد هرگز غروب نمي كنم ٬ خورشيد معناي روشن طلوع است . 

 

اما آشيانه خورشيد رايافتم ٬ دل مردي چون مهدي (ع)!!! اين دل شماست ٬ كه معبد خورشيد است و اين دل شماست كه حلقه اتصال چشمه خورشيد با نور پاكي و طراوت است .

 

اگر روزنه اي در دل توبگشايم ٬ خواهم ديد كه هزاران خورشيد در آن سر به سجاده نورانيت گذارده اند و هرخورشيد به گونه اي اشعه رحمت و بركت را به هر سو مي پراكند.

 

آري ! مي شناسمت ٬سالهاست كه همتاي تو را نديده ام ٬ من موجودي هستم كه از فرسنگها عقب تر آمده ام وچون به تو رسيده ام همراهت شده ام . پا به پاي تو مي آيم . تو را ميشناسم

 

 

يا مهدي

۳۷۹ بازديد

سلام مولايم

 

 

دلتنگم آقا ؛ دلتنگ ديدنت ؛ دلتنگ شنيدن صداي انا المهدي ت ...

تا كجاي عمر بايد هر شب درانتظار تو ستاره بشماريم٬ تا كدام روز و ماه بايد مسافر دنياي غفلتها باشيم ٬ يامولا !

 

بيا ٬ كه سقف آسمان زندگيمان راابر جهل و فساد پوشاند !بيا٬ كه زمين تشنه باران است ! بيا ٬ كه جگرهايمان را فراق٬رتگ سرخش را باخته است ٬ بيا از درون سوخته ايم ٬ مولا بيا اي مرهم دلهاي خسته !

 

نمي دانم قلم سنگي براي دوري توچه مي نويسد ٬ ولي همين را مي دانم كه او نيز هجاهاي نام تو را دوت دارد و بي معطليمي نگارد . بيا ٬ كه قلب شيشه اي انتظارمان در هر بار تركي برمي دارد و صبرمان راخزان به يغما مي برد .

 

بلنداي پرواز خورشيد را كهمي بينم اين سوال در ذهنم مي رويد ٬ كه آشيانه خورشيدكجاست؟

 

كبوتران سپيدبال كه نشانه هايآرامش آسمانند ٬ شبانگاهان در آغوش مهربان لانه ها ٬ اندام جان را در بستر آرامش مينهند٬ عقابها كه سلاطين آسمانند در يورش تاريكيها دل به سكوت مي سپارند و در دلكوهساران تمناي دستان پر محبت شب را دارند اما خورشيد آشيانه اش كجاست؟

 

در كدامين بستر مهرباني ٬ دل پرخروشش به آرامش مي نشيند؟

 

يك روز با خورشيد همسفر شدم . دانستم كه غروبش افسانه اي بيش نيست و مغرب و مشرق ٬ جز خطوط خيالي نيستند . 

 

خورشيد هرگز غروب نمي كنم ٬ خورشيد معناي روشن طلوع است . 

 

اما آشيانه خورشيد رايافتم ٬ دل مردي چون مهدي (ع)!!! اين دل شماست ٬ كه معبد خورشيد است و اين دل شماست كه حلقه اتصال چشمه خورشيد با نور پاكي و طراوت است .

 

اگر روزنه اي در دل توبگشايم ٬ خواهم ديد كه هزاران خورشيد در آن سر به سجاده نورانيت گذارده اند و هرخورشيد به گونه اي اشعه رحمت و بركت را به هر سو مي پراكند.

 

آري ! مي شناسمت ٬سالهاست كه همتاي تو را نديده ام ٬ من موجودي هستم كه از فرسنگها عقب تر آمده ام وچون به تو رسيده ام همراهت شده ام . پا به پاي تو مي آيم . تو را ميشناسم